به معنی کلماتی فکر می کنم که در جو گیری این روزهای ایرانیها گم شده یا حتی عوض شده اند.
استهزاء ، هجو یا هر مدل مسخره کردن دیگری در گذر روزگار، بیشتر برای خالی کردن عقده های تخلیه نشده بوده تا وسیله ای برای تفریح سالم ... برای کسی که حقش را خورده اند و هیچ ابزار دیگری برای ابراز وجود ندارد ... هیچ راه دیگری ،جزاستفاده از همان عضو گوشتی مرطوب بیست گرمی!!نیست ، که می چرخاندش و گاه چنان زهری و چنان قدرتی دارد که دمار از روزگار ظالم در می آورد.
خندیدن البته امر پسندیده ایست. و شاد کردن دل مردم هم همینطور اما به چه قیمتی؟
علی ع در یکی از حکمت های زیبای نهج البلاغه می فرماید: هرکس دلی را شاد کند خداوند از آن شادی، لطفی برای او ذخیره کند که به هنگام نزول بلا، چون سیل در سرازیری به دادش رسد تا آن بلا را از او بگرداند همان گونه که شتر غریب را از چراگاه برانند.
شاد کردن دل مردم یکی از بهترین صدقه هاست. اما همانطور که صدقه در صورتی پسندیده است که از مال غیر نباشد. شاد کردن دل مردم نیز جایی نیکوست که به قیمت رنجاندن دل دیگری نباشد. و این همان خط قرمزی است که متاسفانه در این جامعه به هیچ عنوان رعایت نمی شود.
جوک های قومیتی و طایفه ای و شوخی با عیوب فیزیکی و نقص های مادرزادی افراد -که این روزها متاسفانه مد شده – چیزی جز هجو نیست و فایده اش هم فقط خنده های بی ارزشی است که به قیمت رنجاندن یک نفر یا یک گروه تمام می شود و حاصلی جز تباهی ندارد.
یکی می آید با کلماتی سخیف به گروهی توهین می کند و دیگری در تقابل با حرکت احساسی مردم ( که یحتمل یک بغض و عقده فروخورده است) کمپین راه می اندازد که ملت بیایند و با او شوخی کنند و هر چه دل تنگشان می خواهد بگویند و از این دست رفتارهای احساسی ...
هیچ شیر پاک خورده ای هم پیدا نمی شود تلنگری بزند که ظرفیت آدم ها با هم فرق می کند واینکه انسانها احساسات متفاوتی دارند و اینکه ادب مرد به زدولت اوست و اینکه شوخی سالم خیلی فرق می کند با توهین و هجو و مسخره کردن و جوک های قومیتی و اینکه هر چیزی حدی دارد واینکه بهترین مردم کسی است که دیگران از دست و زبانش در آرامش باشند.
آی آدم ها
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و
خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان ...