رست بیف با سس اضافه

گاه نوشت از خاطراتی که کمی پر رنگ ترند

رست بیف با سس اضافه

گاه نوشت از خاطراتی که کمی پر رنگ ترند

 

 

بعد از ظهر تاسوعا به عادت همیشگی مشغول مرور کانالهای متعدد تلوزیون وطنی بودم.

بعد از اتمام فیلم مهاجر  – که همیشه برایم نوستالوژی شیرینی هست -  شبکه 3 فوتبال ایران و کره را پخش می کرد. مستقیم و به صورت اچ دی

بدون ترس از دلواپسانی که این بار بد جوری سیم هایشان قاطی بود،  روی یک فقره مبل راحتی لم داده و همراه با  تماشاگران سیاهپوشی که تمام صندلی های ورزشگاه را پر کرده بودند مشغول نگاه کردن بازی و مرور نتیجه بودم که شهاب کنارم نشست و همانطور که به صفحه جادو نگاه می کرد خیلی آرام گفت:

"با pes بیشتر حال می کنم".

و در برابر قیافه حق به جانب من که یادآوری کردم " بازی تیم ملی کشورت هست " خونسرد درآمد که :

"چه فرقی داره؟ فوتبال فوتباله"

این پاسخ آرام ، این ایدئولوژی سرشار از ساده بینی و این جهان بینی مطبوع شده با چاشنی بی خیالی ،ناخودآگاه من را به یاد رگهای متورم گردن ودعواهای هولیگان ها و کشته های فوتبال در سراسر دنیا انداخت.

به این فکر افتادم که اگر تمام مردم دنیا و ابناء بشر به همین شیوه فوتبال بازی می کردند، می اندیشیدند و زندگی می کردند. دنیا به چه شکلی در می آمد؟

این سیاره آبی رنگ ، در کش و قوس های روزانه اش و در میان همه مذاهب، فرقه ها ،  اندیشه ها و مدل های رفتاری و فکری اش ، پر است از رگهای گردنی که به اندک چیزی متورم می شود ...  آبروهایی که به ثمنی بخس می ریزد و خونهاو جانهایی که بی دلیل ،حیف می شود.


                

پ ن 1: امروز اما ، که این مطالب را بعد از بایگانی یک ماهه به زیور آپ آراستم ، جناب ترامپ علیرغم همه پیش بینی ها و نظر سنجی ها و نمودارها و تحلیل های اهل فن و بر خلاف نظر استاد اعظم پیشگو های این دیار - جناب رائفی پور - ویزای چهارساله کاخ سفید را در جیب دارد و به ریش همه آنهایی که به ایران و ایرانی  به خاطر انتخاب احمدی نژاد در سال 84 می خندیدند، می خندد...

پ ن 2: نمی توانم لوله های تفنگ را بشکنم ... یا تانکهای آمریکایی را پنچر کنم ... یا بمب های هسته ای و شیمیایی را برای مصرف بهتر به آرد نخودچی تبدیل کنم ... من یا به عبارت بهتر  همه آنهایی که از این دنیای پر از جنگ و خونریزی خسته شده ایم فقط می توانیم امیدوار باشیم به وقوع یک معجزه ... به زندگی در یک دنیای بدون جنگ ،  به تولد یک جامعه مدنی  ، و بالیدن در یک دهکده آرام جهانی...
شاید همین مرد بلوند و شوخ طبع، که ظاهرا در عمر پنجاه و دو ساله اش ، به دنیا فقط  از دریچه "لذت" نگاه کرده است ... بر خلاف همه پیش بینی ها و تحلیل ها ...این نسخه را برای بقیه ابناء بشر هم تجویز کند ... آرزو بر جوانان عیب نیست.

نظرات (۲)

سلام جناب بیدی
اونقدر دیر به دیر میاین که آدم تا ستاره روشن وبلاگتونو میبینه دوست داره فقط بیاد بگه کجاییییید آخه؟!
یعنی اینقدر وقت ندارید که اینهمه غیبت نکنید؟:(

+ انقدر نیومدید تا ترامپ شد!:دی
پاسخ:
 شرمنده بابت کم کاریها

ممنون از اینکه کماکان قابل می دونید و احوال کشتی شکستگان رو می پرسید

حقیقت امر ...گرفتاریهای دنیا مجال نمی زاره این روزها و اندک زمان موجود رو هم فعلا تلگرام قاپیده !!!

براتون سلامتی و شادکامی آرزو دارم
ایام به کام
  • بای پولار
  • مطمئنم خیلی ها هم که به ترامپ رای دادن دیگه خسته شده بودن از آدمای تکراری. و شاید فکر می کردن یه فرد جدید می تونه تغییر بده اوضاع رو. که به هر حال امثال کلینتون ها منطقا بد هستن اما ترامپ می تونه یا خوب باشه و یا خیلی بد.
    به ریسکش می ارزه به گمانم...
    پاسخ:
    سلام ابوالفضل جان ... التماس دعا برادر ... سفرها پر بار
    با نظرت موافقم ... کاملا
    من از انسانهای صادق بیشتر خوشم میاد ... یه صداقت شیطنت آمیزی تو نگاه ترامپ می بینم :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی