بعید می دانم تا به حال موقع استفاده از موتورهای جستجو و مرور نتایج به دست آمده از آن، به تور سایت های تبلیغاتی نیفتاده باشید.
صفحات مزاحمی که با کپی قسمتی از مطلب مورد نظر شما و یا با تکرار یکسری کلمات کلیدی خاص، لابلای مطالب تجاری و بعضا بدردنخورشان موتورهای جستجو را فریب داده و باعث می شوند تا با کلیک روی لینک های نتایج جستجو، به جای رفتن به صفحه مورد نظرتان از ناکجاآبادی سردربیاورید که ساعت مچی ، عطر و ادکلن بساط کرده و با انواع و اقسام وعده ها ، تخفیف ها وادعاهای پوچ ، به دنبال فروش اجناس بنجلش هست.
اکثر این سایت ها هم به گونه ای طراحی شده که اگر سهوا در یک قسمت صفحه کلیک کنید رفقایش را هم صدا می زند و در یک چشم به هم زدن چندین صفحه وب با انواع و اقسام انیمیشن ها و swf های ریز و درشت، عینهو کارگران روزمزد سمج کنار خیابان در صفحه دسکتاپتان ظاهر می شوند تا بلکه سودی هر چند کم به جیب طراحان این بیزینس برود و البته تنها چیزی که این وسط مهم نیست اعصاب کاربربیچاره است که باید این پنجره های غریبه را، یکی یکی ببندد.
بنده هم از این تجارت به ظاهرسیاه بی نصیب نمانده ام و به این دلیل که عادت دارم به جای تایپ کردن اسم وبلاگم در کادر آدرس، نام آن را در گوگل جستجو کنم ، اکثر اوقات با همین مشکل مواجه می شدم : وب سایت های تبلیغاتی که مشغول فروش شال و روسری و دیگر اجناس کوچه بازاری بودند و در کنار آن یکی دو پست از مطالب وبلاگ من را ، نخوانده copy – paste کرده بودند.
این صفحات را همیشه با عصبانیت می بستم و البته بسته به وضعیت روحی و روانیم شاید زیر لب ناسزایی هم حواله طراح و آرشیتکت این تجارت مزاحم می کردم.
بلاگفا اولین سرویس دهنده وبی بود که با آن آشنا شدم. همیشه یادآوری روزهای ابتدای کار با این سایت (سال 85) و وبلاگی که بعدا آن را حذف کردم، برایم یک نوستالژی تمام عیار است. آخرین وبلاگم در این سرویس دهنده قدیمی مربوط به سال 89 بود و روزنوشتهایی که تا اردیبهشت 94 ادامه داشت. تمامی پست ها را مستقیما در همان صفحه مدیریت وبلاگ تایپ می کردم و با خوش بینی کودکانه ای فضای مجازی را امن تر از هارد دیسک لپ تاپم می دانستم. این وضعیت حدود 6 سال ادامه داشت تا اینکه بلاگفا در اواسط اردیبهشت امسال از دسترس خارج شد و بعد از نزدیک به دو ماه و بعد از تمامی وعده های پوچ و بی اساس که فقط باعث دلخوشی بود، بی سرو صدا برگشت اما با این تفاوت که آخرین مطلب وبلاگ من مربوط به بهمن 92 بود.
این یعنی نزدیک به 2 سال خاطره ، دو سال نوشته و دو سال زحمت ،بدون هیچ دلیل قانع کننده ای دود شده و به هوا رفته بود.
مات و مبهوت مانده بودم. از طرفی خودم را به خاطر بی خیالی و البته بی دقتی در گرفتن نسخه پشتیبان سرزنش می کردم و از طرف دیگر منتظر یک معجزه...
بلاگفا کماکان رو به قبله بود و هیچ امیدی به آن نمی رفت. بعد از یکی دو روز همان مطالب قدیمی را هم با هزار بدبختی باز می کرد و کلی ایراد داشت.
به دنبال راه چاره می گشتم که ناخودآگاه به یاد صفحات مزاحم تبلیغاتی افتادم.پیگیری سه یا چهار صفحه جستجو در Google و بررسی همان سایت های کذایی من را به چیزی که می خواستم رساند: هر کدام یکی دو پست از آخرین نوشته هایم را داشتند!!
با کمک صفحات تبلیغاتی که این بار با علاقمندی و شعف خاصی آنها را باز می کردم ،مطالب از دست رفته این دو سال را پیدا کردم و با یک کپی ساده، همه را به هارد سیستم انتقال دادم، کار تمام بود. یک نفس راحت کشیدم و مشغول مرور کردن آنها شدم.
الان مطالب در یک فایل docx کپی شده و مثل یک چینی تکه تکه است.
هر تکه اش هم جایی است. نه تاریخ دارد و نه ترتیب. اما باز هم غنیمت است و این را
مدیون همان صفحات مزاحم تبلیغاتی هستم. همان کارگران ساختمانی!!
همانها که یک روز با غیظ می بستمشان و البته شاید زیر لب ناسزایی هم می گفتم!!
- ۹۴/۰۴/۱۴